ای پنجره ی شوق چرا بسته شدی.....
نکند نیز تو هم از من خسته شدی.....
باز دوباره پنجره ی دلم بسته شد.............
باز خسته ام
آسمان دلم ابری است
تکیه بر دیوار زدم دیوار هم دیگر نیست
این بازی روزگار یعنی چه
پنجره دیوار شد دیوار نیست..................................
این روزا که هر جا سر میزنی پنجره ها بستن.
سلام چه سریع ای ول
مرسی سعی کن پنجره دلت رو باز کن
تا اونایی که صادقانه عاشقت می شن دیر نبینی یا اصلا
نبینی
سلام عزیز دلم
سلام جیگرم تو هم که بیداری دوست دارم
هیچکس پنجره ای سوی دلم باز نکرد
هیچکس حرف دلم درک نکرد
همه ی پنجره ها سوی دلم بسته شده .
......................
.........................
.................
آخ حرف دل منو زدی
آره اومده حال تایید ندارم .
دل دیر زمانیست پشت این پنجره ها جا مانده
چه کسی پنجره ی قلبم را ..........
سلام مرسی با با ای ول آخر حال
چیه دپرسی
سلام خوفی فرشته ی من
حالا تهنا تهنا می ری وایه خودت شعر می گی دوس پیدا می کنی به من نمی گی؟؟
.
.
.
دلم برات شده اندازه ی سوراخ یه سوزن کوچمولو کوچمولو !!!!
تو خونه جات خالیه ...
دلتم بسوزه ما اینجا داریم حال می کنیم...
سلام عسلم خوش به حالت به همه سلام برسون هزار تا دوست دارم
این بازی روزگار یعنی چه
پنجره دیوار شد دیوار نیست
سلام بر دختر عمو اگه دوست داشتی منو بلینک
سلام بر پسر عموی مهربونم
خیلی خوشحال شدم مرسی
خوشگل بود
مرسی عسلم
مرصی
ای ول مرصی
سلام
خوب تنها تنها باهم می لینکین دارم بهتون امید وار مشم
سلام عسلم بابای ماهم مرسی
داشتم با خودم میگفتم اگه شما هم وب داشتین چی میشد
که شد هزار تا بوس